Among Persian poets and literary works, Ferdowsi and Shahnameh have a distinctive and prominent place. Since the 5th C. AH , they took the interest of all Persian language and literature scholars and were one of the first books to be translated into different languages including Arabic by Al Fatih Bin Ali Bin Mohammed Al-Bandari in the year of (620)AH .Because it was completed in the early 7th C. AH and in terms of antiquity, there is no older copy than of Al-Bandari’s version which holds great value in the analysis of Shahnameh other different copies.
To find out the how far analogy goes, the present paper makes a general comparisons of Bijan and Manijeh in Shahnameh Ferdowsi main story text based on the copy of Professor Jalal Khaliqi Mutlaq and of Al-Bandari translated text which is corrected by Professor Abdul Wahab Azzam and published in Egypt.
- چکیده
در میان شعرا و آثار ادبی فارسی ، فردوسی و شاهنامه تمایز و اهمیت خاصی دارند و از قرن پنجم هجری تا امروز همیشه مورد توجه متخصصان و علاقهمندان زبان و ادبیات فارسی بودهاند. این رویکرد باعث شد شاهنامه در زمرهی اولین کتابهایی قرار گیرد که به زبانهای مختلف دنیا از جمله زبان عربی ترجمه شود. همچنین ترجمهی عربی شاهنامهی فردوسی که توسط الفتح بن علی بن محمد اصفهانی معروف به "بنداری" در سال (620 هـ.ق) ترجمه شده ، مورد توجه متخصصان و علاقهمندان زبان و ادبیات فارسی قرار گرفته است ، و به علت این که این اثر در ابتدای قرن هفتم هجری به پایان رسید ، از نظر قدمت ، نسخه قدیمیتری از این نسخه که توسط بنداری ترجمه شده ، شناخته نمیشود. بنابراین ، این ترجمه در نقد نسخههای مختلف شاهنامه از ارزش بالایی برخوردار است.
روش تحقیق ما در این مقاله مبتنی بر مقایسهای عمومی میان متن اصلی داستان بیژن و منیژه در شاهنامهی فردوسی بر اساس نسخهی استاد جلال خالقی مطلق و متن شاهنامه از ترجمه بنداری تصحیح استاد عبدالوهاب عزام چاپ مصر است ، تا بدانیم تا چه حدی ترجمه با اصل نزدیک است.