Satire is genre of the literary arts that has always been the source of human interest. Because it is difficult to accept direct criticism, Satire appears as a literary tool in which vices, follies, abuses and shortcomings are held up to ridicule, with the intent of shaming individuals, corporations, government, or society itself into improvement. A satirical critic usually employs irony to attain this goal. Although satire is usually meant to be humorous, its greater purpose is often profitable social criticism, using wit to draw attention to both particular and broader issues in society .In such cases, humor is not an entertainment, but a means through which a problem is being exposed in a rather indirect way. Abu al-Fadl Zrui Nasrabad and Ahmad Rajab are two of the famous satirists in Iran and Egypt who have used satire to expose the follies, immoralities and the defects of their societies. The present study discusses The tadhkirat Al- Maqamat of Abu al-Fadl Zrui Nasrabad and Half a Word for Ahmad Rajab in an analytical and descriptive manner and deals with the arts and styles of the two satirists. The conclusion sums up that satire is one of the most distinguished features of the two writers in their prose, and by using the language of satire, they are also able to criticize ,in a large way, the issues and problems that exist in Iranian and Egyptian society indirectly.
چکیده
طنز یکی از فنون ادبی است که همواره مورد توجه انسان بوده است. در بسیاری اوقات، اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه به گونهای است که جامعه، ظرفیت تحمل و شنیدن صریح انتقادات را ندارد و به ناچار، باید از ابزاری دیگر برای نمایاندن مشکلات و کمبودها بهره برد. در چنین مواردی، طنز به میدان میآید و هنرمند طنزپرداز با استفاده از شگرد سخریه و طنزپردازی، این هدف را به انجام میرساند. خندهای که در اثر طنز بروز میکند، خندهای از سر شادی نیست، بلکه چون در طنز، مشکلات موجود که قابلیت بیان صریح آن نیست به صورتی غیر مستقیم بیان میشود این خنده، ظاهری است و در باطن، مخاطب میگرید و به فکر فرومیرود. ابوالفضل زرویی نصرآباد و احمد رجب از نویسندگان سرشناس طنز در ایران و مصر در آثارشان توانستهاند با استفاده از شگردهای مختلف طنزپردازی، اوضاع و شرایط حاکم در کشورهای خود را به خوبی منعکس کنند. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر تذکرة المقامات زرویی و نصف كلمة احمد رجب، این تکنیکها را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که تهکم، بیشترین بسامد در نثر این دو نویسنده را به خود اختصاص داده است، همچنین این دو با استفاده از زبان طنز، توانستهاند تا حد زیادی مسائل و مشکلات موجود در جامعة ایران و مصر را به صورتی غیر مستقیم بیان و نسبت به آن انتقاد کنند.