نمادها در آثار عرفانی نقش بسیار مهمی دارند، زیرا به عرفا امکان می دهند که مفاهیم پیچیده و تجربه های شخصی معنوی خود را از راه نماد به دیگران می رسند ، استفاده از نمادها در داستان ادبیات فارسی و علی الخصوص داستان های صوفیانه ابزاری برای پنهان کردن مفاهیم عمیق صوفیانه بود ؛که در بیشتر موارد باید از درک ناآشنایان این حوزه دور ماند .
اغلب داستان های عرفانی در حوزه ادبیات تعلیمی و تمثیلی قرار می گیرند. نماد علاوه بر اینکه وسیله ای مؤثر در اظهار معانی متون صوفیانه ؛ابزار دقیقی برای ارزیابی محتوایی این آثار و مهم ترین و در عین حال مؤثرترین وسیله برای بیان مضامین متون نمادین به شمار می آید.دو اثر مهم در ادبیات عرفانی یعنی«منطق الطیر» اثر شیخ عطار نیشابوری(1) و«گلشن راز» اثر شیخ محمود شبستری(2) مملؤ از این نمادها هستند. هرچند این دو اثر مهم از نمادهای عرفانی استفاده می کنند، ولی نوع نمادپردازی و هدف های هر یک متفاوت است.
مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی ابتدا در معرفی نماد و انواع آن بیان می شود، سپس نماد از داستان منطق الطير و کتاب کلشن راز مشخص گردیده است و بلآخره به بررسی و مقایسه و تحلیل انواع نماد عرفانی و استفاده از آن در دو متن یاد شده می پردازد .نتیجه ای که از این مقاله به دست آمده، این است؛ که عطار از نمادهای تمثیلی و داستانی برای بیان سفر روحانی و تجربیات عرفانی استفاده می کند، شبستری به نمادهای فلسفی و انتزاعی برای توضیح مفاهیم نظری عرفان می پردازد. این تفاوت ها نشان دهنده دو رویکرد متفاوت به عرفان در ادبیات فارسی هستند: یکی مبتنی بر تجربه معنوی و دیگری بر تفکر فلسفی و نظری.