از آنجا که فعل یکی از مهمترین مقولههای دستوری است که جمله را تشکیل میدهد و مرکز ثقل آن محسوب میشود, در این تحقیق با توجه به نظریۀ گنشهای گفتاری (سرل) مورد مطالعه قرار گرفته است و این مورد در قصاید منتخب از اشعار ژاله اصفهانی و با توجه روش توصیفی- تحلیلی اعمال شد. در اینجا ما به مهمترین نتایج بدست آمده اشاره میکنیم:
که شاعر از کنشهای (اظهاری و عاطفی) بیشتر از بقیۀ کنشها در سیستمهای قصاید خود بهرهمند شده است. از این رو, او با کمک این کنشها دنیای ایدهآل خود را
میساخت و به تصویر میکشد. پس از آن, کنش ترغیبی میآید که در این اشعار نیز بسیار مکرر بود, جایی که برای تشویق گیرنده با جهان ایدهآل احتمالی وی مورد استفاده قرار گرفت. کنشهای (اعلامی و تعهدی) را کمترین سهم داشتند, این به دلیل, ویژگیها و نقشهای محدود آن است,که شاعر در تنظیم شعر خود جز در شکل نادر از آن بهره نمیبرد.